قبرهای قدیمی لرستان: مفاهیم تصاویر و نوشتههای سنگ قبرهای قدیمی لرستان
مقالهای دربارهی سنگ قبرهای قدیمی استان لرستان
دربارهی قبرهای قدیمی لرستان: مفاهیم تصاویر و نوشتههای سنگ قبرهای قدیمی لرستان
مقاله «معرفی و تحلیل مفاهیم ادبیات تصویری و نوشتاری در گورنگارههای لرستان»، نوشته دکتر شهاب شهیدانی و فریبا ولیپورعالم
چکیده
در قبور آرامگاههای منطقه لرستان، اشکال و نقوشی دیده میشود که هر کدام از آنها دارای مضامین تصویری و نوشتاری میباشند.
از حيث تقدم تاریخی، به واسطه پایین بودن سطح سواد عامهی مردم، بر روی قبور بیشتر از نقوش نمادین استفاده میشد اما به تدریج در کنار این اشکال و تصاویر، اشعار و عباراتی ادبی هم حجاری شد.
اصلیترین پیامهای موجود در نقوش قبور لرستان، اشاره به مظاهر مذهبی همچون سجاده، آیینه و تسبیح و آداب و رسوم مردم این منطقه از جمله مهماننوازی و شکار و برخی از مظاهر طبیعی مربوط میشود.
عمدهترین مضامین موجود در اشعار و عبارات گورنبشتهها، حسرت و تألم در ناکامی و مرگ در جوانی، امید به لطف و رحمت خداوند، عشق و توسل به معصومین، طلب فاتحه و شکایت از جفای فلک است.
هدف این نوشتار معرفی و تحليل ادبیات تصویری و نوشتاری در گورنبشتههای خرمآباد در سده اخیر تا انقلاب اسلامی است.
انجام این پژوهش مبتنی بر کار میدانی، عکسبرداری و بازخوانی قبور در آرامگاههای مختلف خرمآباد و نیز فرایند مطالعه منابع و پژوهشهای کتابخانهای در این خصوص است.
مقدمه
آرامگاهها همواره محل تلاقی تاریخ، ادبیات، هنر و فلسفه است.
قدمت قبور و مفاهیم و عناصر اجتماعی در خلال تصویر و متن، نکاتی از تاریخ گذشته را مکشوف میکند؛
نقوش قبور با جاذبه بصری و گرافیکی خود در روند مطالعات هنری به چشم میآید و نمادهای مرگ و زندگی در آرامگاه، پرسش همیشه تازه چیستی و تعامل مرگ و زندگی را پیش میکشد.
اما همه اینها بر بستری از ادبیات تصویری و نوشتاری قرار دارد. سنگهای تراشنخورده در گذشته دارای معنایی نمادین بودهاند و آن گونه که از منابع برمیآید جایگاهی برای خدایان فرض شدهاند و از این رو گاه از آنها بهعنوان سنگ قبر و یا سنگ تعیین مرز استفاده میشد.
به تدریج سنگها دارای نقوش و کلمات نوشتاری شدند که ادبیات تصویری و نوشتاری گورنبشتهها را موجب گردیدند.
ویژگی تمام عیار گورنبشتهها صداقت تام و دوری از هرگونه منفعت در تصویرسازی و ثبت عنصر نوشتار است.
در واقع این اشکال و عبارات پر معنا صرفا در راستای مفاهیم مرگ و زندگی، بی هیچگونه ملاحظهای بر روی سنگ قبور حجاری شده است.
اما انسانشناسی فرهنگی در این نقوش و عبارات آرامگاهی، به خصوص بر گسترهای از جنبههای ادبی تکیه دارد که بازتابی از فرهنگ عامه و وجوه کمتر شناخته شده حیات قومی است.
این مقاله به بررسی عمدهترین نقوش و اشعار موجود بر سنگ قبور آرامگاههای قدیمی استان لرستان و بیان مضامین و مفاهیم تصویری و ادبی هر کدام از آنها از سال 1300 ش تا انقلاب اسلامی میپردازد.
دربارهی قبرهای قدیمی لرستان: قبرستان خضر خرمآباد
آرامستان «خضر» بزرگترین و قدیمیترین قبرستان شهر خرمآباد است.
نامگذاری این قبرستان به واسطه وجود مدفن «جمالالدين خضر»، از اتابکان لرستان در این محل میباشد.
جمالالدين خضر فرزند تاجالدین شاه از اتابکان و والیان لر کوچک بود که در زمان حمله مغول به این منطقه به دلیل شورش سپاهیانش علیه وی، در سال 693 ق کشته شد و در این منطقه دفن گردید.
این قبرستان به دلیل قدمتی که دارد و نیز به دلیل ارزش تاریخی فرهنگی آن با شمارهی ثبت 3761 به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
آرامستانهای دیگر مورد پژوهش که هر کدام از آنها گذشته از قدمت، به دلیل کثرت سنگ قبرهای موجود در رابطه با پژوهش انتخاب شدند عبارتند از: قبرستان فلکالدین خرمآباد، آرامگاه امیر، سیاهپوش و قلایی الشتر و آرامستان شهر کوهدشت.
به طور اجمال سنگ قبرهای دوره منظور در شهرهای مورد نظر، دارای عرض تقریبی 30 تا 40 سانتی متر و طول تقریبی 60 تا 70 سانتیمتر هستند.
همین کوچک بودن سنگ قبر باعث شده که سنگتراش مجال کمتری برای هنر نمایی داشته باشد.
از حيث نوشتار بر سنگ قبور این دوره، چیزی تحت عنوان سر لوحه، آغازین و یا پیشانی سنگ (که در نواحی دیگر ایران به وفورموجود است) به ندرت دیده میشود.
اصلیترین نوشتار روی قبور، نام و نام خانوادگی متوفی، نام پدر و نام طایفه وی میباشد.
البته نوشتن نام خانوادگی افراد چندان اهمیت نداشته و عموما بجای آن، به ذکر نام طایفه بسنده کردهاند.
برای نوشتن نام پدر فرد در گذشته، از واژهی «ابن» استفاده کردهاند.
مثلا: هاشم ابن فتحاله از طایفه بیرانوند.
بر روی سنگ قبر های قدیمی لرستان دورهی مورد پژوهش، سال تولد متوقی به ندرت آمده است، بلکه فقط سال فوت را آوردهاند.
از این جهت فهمیدن سن فرد متوفی تقریب کاری محال و غیرممکن است.
وجود زندگی قبیلهای و اهمیت فراوانی که افراد برای طوایف خود قائل بودهاند، باعث شده که نوشتن نام طایفه بر روی سنگ قبر به صورت یک امر اجباری درآید و در عین حال اهتمام چندانی برای ذکر سال تولد نشان داده نشود.
گذشته از آنکه بر روی این سنگ قبرهای کوچک، نام، نام پدر و نام طایفه فرد متوفی نوشته شده است، نقوشی هم در این قبور حجاری شده است.
این دسته از نقوش مفهوم نمادینی پیدا کرده و به عنوان قسمتی از فرهنگ مردم پذیرفته شده اند.
« نماد در هنر در سطوح مختلف و بر طبق اعتقادات و رسوم اجتماعی که الهام بخش هنرمند است عمل می کند…. در سطحی دیگر، پندارهایی وجود دارد که مربوط به پرستش می شود و بخش اعظم را تشکیل می دهد.» (هال، 1380، ص 14)».
«این نمادها که در نا خودآگاهی ریشههای عمیق دارند، با منشا زندگی و تخیل جوش خورده اند. » (بوکور، 1373: 4).
در عین حال این نقوش نمادین و برگرفته از سنن اجتماعی، جلوههایی از هنر عشایری و تزئین قبور را نیز شامل میشود.
با این حال این نقوش تکراری و شبیه به هم اغلب دارای مفاهیمی ساده و قابل فهم و برگرفته شده از عناصر طبیعی و معیشتی و فولکلور قوم لر است.
این امر اگر با آرامگاههایی که در نواحی دیگر ایران وجود دارد و اغلب با جلوههای شهری و تزئین فوقالعاده و نمادشناسی پیچیده قبور همراه است مقایسه گردد بهتر قابل درک خواهد بود (رک: دانشنامه تخت فولاد، 1392 و رحیم لوو دیگران، 1372)
به هرحال این نقوش یا مربوط به اعتقادات مذهبی مردم این شهرها و یا انعکاسی از فرهنگ عامه مردم این شهرها میباشند.
در وجوه ادبی و جوهرهی متن، آنچه بر یک قبر نوشته میشود وصف حال متوفی و بازماندگان و در وجه بالاتر عناصر اعتقادی، آیات و ابیات حکمی و پند و اندرز است.
با آشنایی بیشتر منطقه خرمآباد با ابعاد مختلف نوشتار و ادبیات، قبور این شهر نیز با اشعار و ادبیات مزین شد.
در حالیکه برخی از مراکز فرهنگی و علمی، مطالعات آرامگاهی را بسیار جدی گرفتهاند تا آنجا که به روش دانشنامهای روی آوردهاند (رک: دانشنامه تخت فولاد اصفهان).
سابقه پژوهش راجعبه قبرهای قدیمی لرستان
تاکنون هیچگونه پژوهش جامعی در ارتباط با گورنوشتههای استان لرستان – قبرهای قدیمی لرستان – و خصوصا شهر خرمآباد انجام نگرفته است.
«گورنگارههای لرستان» از علیرضا فرزین در زمره معدود منابعی است که با ارائه چند عکس از قبرهای بسیار قدیمی این استان، اشارهای گذرا به نقوش قبور در این استان نموده است.
مقالاتی چند از جمله هوشنگ پورکریم در مقاله « سنگ مزارهای ایران» (پورکریم، 1342) مهرانگیز مظاهری در مقاله: آرامگاه در دوران اسلامی ایران و تاثیر آن بر آرامگاههای گورکانیان هند (مظاهری، 1383) و پدرام خسرونژاد در مقاله سنگ مزار از پنجره مردمشناسی هنر (خسرونژاد، 1377) به گونهای گذرا به سیر مقبره ها و در ذیل آن ادبیات آرامگاهی در وجه تصویری و نوشتاری به طور کلی پرداختهاند.
با این حال موضوعات ادبی در گورنوشتهها همچنان مورد اغفال واقع شده و تکیه بر ابعاد تاریخی و هنری در این امر بر وجوه ادبی غلبه یافته است.
همچنین آرامگاهها و قبوری که در جوار امامزادگان و بقاع متبرکه و معماری ابنیه مشهور مذهبی برپا شدهاند بیشتر مورد توجه بوده و از این رو توجه به کانونهای پیرامونی و قبور شهرها و مناطق دیگر کمتر مورد بررسی و تحلیل واقع شدهاند (ر.ک: مجموعه مقالات همایش بینالمللی کنگره امامزادگان، 1392).
منابع اصلی این مقاله مبتنی بر کار میدانی و بازدید و مشاهده حضوری از سوی نگارندگان و تهیه عکس از قبرهای قدیمی لرستان است.
در عین حال در بحث مفاهیم نقوش موجود بر روی قبور از برخی افراد کهنسال محلی نیز استفادهی فراوان شده است.
انگیزه انجام این پژوهش توجه جدی به ادبیات تصویری و نوشتاری در گورنيشتههای خرم آباد است.
الف: ادبیات تصویری
منظور از ادبیات تصویری در این مجال گونهای از نقوش و اشکال است که در ذات خود دارای پیام و مضامین مختلف است.
بسته به جایگاه و نوع کاربرد نقوش، ادبیات پنهان و مستتر در این نقوش نیز تغییر میکند.
مهمترین ویژگی ادبیات تصویری در گستره آرامگاهها، جنبه نمادین نقوش و اشکالی است که با باورهای مرگ و زندگی در ارتباط است.
به عبارتی بهتر میتوان برای هر گونه از جلوههای نقش و تصویر در قبور، اشعار و ادبیاتی را کشف نمود که در زبان و فرهنگ قومی منطقه وجود دارد.
مهمترین نقوش و تصاویر موجود در آرامگاههای خرمآباد عبارتاند از:
نقش مهر و تسبیح
بدون شک پرکاربردترین نقشی که بر روی قبور قبل از انقلاب قبرستانهای مورد پژوهش دیده میشود، نقش مهر و تسبیح است.
این نقش نه به جنس و نه به سن متوفی اختصاص دارد.
مهر و تسبيح منقش بر روی سنگ قبر، ایمان، تقوی و ورع و پاک اعتقادی فرد متوفی را به نمایش میگذارد.
ناگفته پیداست این قبیل نقوش و این اشارت حتی اگر با زندگی واقعی متوفی تناسبی نداشته باشد اما در اصل طلب رحمت از خداوند و بر اساس آمرزیدگی و حتی نادیده انگاشتن خطاهای آدمی است.

نقش محراب و سجاده
این نقش نیز از نشانههای مذهبی به شمار میآید و ایمان و پاکی و عبادت را یادآوری میکند.
نقش محراب و سجاده در قبور بررسیشده نسبت به مهر و تسيبح کمتر دیده میشود اما در بعضی آرامگاهها، سنگ قبر را به صورت یک محراب برش زدهاند و در برخی از قبور هم مهر و تسبیح را بر روی یک سجاده کوچک و متناسب با ابعاد سنگ قبر حک کردهاند.
نقش شانه و آیینه
نقش شانه به دو صورت بر روی قبور حک شده است که هرکدام مفهوم خاصی دارند.
شانه را یا به صورت یکطرفه و یا به صورت شانه دوطرفه حک کردهاند.
در باورهای جاری و براساس سنتی پذیرفته شده اگر شانه یک طرفه باشد بیانگر این است که متوقی مرد است. اما اگر دو طرف شانه دندانه داشته باشد، متوفی زن بوده است.
نقش آیینه هم عموما به صورت یک دایره و بزرگتر از نقش مهر دیده میشود که بیان کننده نظافت و تمیزی ظاهر و باطن است.
«در لرستان دو نوع شانه برای مو از چوب میساختند:
یکی برای زنان، شانهای بود با دو دم ریز و درشت، و دیگری شانهای یک دم برای مردان.
به این ترتیب بر سنگ گور زن یا مرد نقش این شانه موجب میشد که از هم باز شناخته شوند.» (ایزدپناه، 1384: 148)
آیینه و شانه، نمادی از تمیزی و پاکیزگی و در امتداد تلطیف باورهای آمرزیدگی گناهان و تصویری خوشایند از مرگ و متوقی است.


نقش آفتابه و لگن (افتوه لگه)
از قدیم در لرستان رسم بر این بوده است، قبل از صرف غذا برای اینکه مهمان از جای خود بر نخیزد و اذیت نشود، ظرفی را به نزد او میآورند و او در جای خود، دستهایش را میشست؛ این از آداب مهماننوازی قوم لر به حساب میآمد.
ظرفی که مخصوص شست و شوی دست مهمان و عموما از جنس مس یا استیل بود را آفتابه میگفتند و ظرفی که آب دست مهمان در آن ریخته میشد را لگن میگفتند.
حجاری این نقش بر روی سنگ قبور، تداعی آداب اجتماعی و مهماننوازی قوم لر است.
متوفی نیز طبق چنین باور تصویری، فردی مهماننواز و اهل رفت و آمد با مردم بوده است.
این نقش هم بر روی قبر زنان و هم بر روی قبر مردان دیده میشود.
فاصله کوتاه و معنادار بین مرگ و زندگی در چنین نمادهایی به وضوح دیده میشود.
در واقع این نقوش باور زندگی را بیشتر از مرگ تداعی میکند.

نقش قوری، استکان و زیر استکان
چای به عنوان یک نوشیدنی گرم، در گذشته از اصلیترین لوازم پذیرایی در مهمانیهای قوم لر بوده است.
قوری وسیله دمکردن چای و استکان و زیراستکان یا به قول لرها «پیاله» و «ژیر پیاله» وسایلی بودهاند که با آنها چای را به نزد مهمان میبردند.
این نقش همچون نقش قبلی، بیانگر مهماننوازی متوفی و بازتابی از حیات اجتماعی منطقه است.

نقش قلیان
قلیان از جمله لوازم ضروری در محافل و مهمانیهای ایران بود.
قلیانکشی در میان ایرانیان همراه با انواع تعارفات و احترام بوده است.
در مهمانیها هنگامی که شخصی به دیدار کسی میرفت، به دستور میزبان برای او قلیان آورده میشد.
مهمان نیز قبل از اینکه آن را از دست پیشخدمتها بگیرد، برای ادای احترام از میزبان خواهش میکرد تا اولین پک را به قلیان آماده بزند. (ویلز، 1368 :65-66)
این رسم اگر چه به تدریج در برخی از شهرهای بزرگ، از زندگی خانوادهها رخت بربست اما مناطقی چون لرستان تا مدتها این رسم اجتماعی را رعایت میکردند.
در حقیقت قلیان مقدمهای برای گفتگوهای خصوصی یا ذکر ادبیات عامه به حساب میآمد.
میزبان برای آنکه به مهمانش خوش بگذرد و ساعات خوبی را در کنار هم داشته باشند علاوه بر پذیرایی با چای، قلیانی را آماده کرده و مهمانش را با آن مورد احترام قرار میداده است و در حال پک زدن به قلیان به نقل متل و قصههایی میپرداختند.
ذکر این نکته در اینجا لازم است که در موارد نادری برخی از سنگ قبور، لغت کدخدا به معنی بزرگ طایفه و ریش سفید قبيله دیده میشود.
بر روی این قبور، تمام نقوشی که ذکر شد از جمله مهر، تسبیح، قلیان، افتابه و لگن، قوری و استکان دیده میشود که هدف بیان این مطلب بوده است که فرد متوفی که بزرگ طایفه بوده، واجد تمام ویژگیهای مردم داری و مهماننواز، ایمان و تقوی بوده است. (عکس قبل)
نقش دار قالی و کارد و قیچی
«گاهی بر روی سنگ قبور برای زنان و مردان نقشهای گوناگونی حجاری میکردند که نشانهی وضع اجتماعی آنان بود.
از آن جمله برای زنان هنرمند و بافنده، دار قالی بافی و قیچی» (حمید ایزدپناه، 1384: 148)
قالی و فرش در زمره هنرهای مهم ایرانی است. نشانی از زندگی و خانواده.
زنان در خانواده ایلی و عشیرهای لرستان، عهدهدار وظایف زیادی بودند که علاوه بر وظایف مادری، پا به پای مردان نیز زحمت میکشیدند.
قالیبافی زنان عشایر، هم از جهت آن که وسیلهای برای فرزندان خود میبافتند و هم از آن جهت که احتمالا با فروش آن، کمکی به امرار معاش خانواده میشد، هنری زیبا و قابل ستایش بود که پس از مرگشان معمولا نقشی از یک دار قالی و ابزار مرتبط به این هنر را بر روی قبرشان حک میکردند که حاکی از هنرمندی زن، تعلق وی به خانواده و کدبانوگری او بود.
اما گاهی اوقات نقش قیچی نه در کنار دار قالی و کارد، بلکه خود بهتنهایی بر سنگ قبر زنان و مردان حک شده است. گذشته از شغل و وظیفه متوفی، صورت قیچی نماد مرگ و بریدن از تعلقات دنیوی است.
« قیچی نماد مرگ بود… و رشته حیات را قطع می کرد.» (هال، 1380: 172)

نقش سگ شکاری
یک سگ با اندامی کشیده و کمری باریک؛ در گذشته داشتن این نوع سگ برای مردان شکارچی لر دارای اهمیت فراوانی بود.
سگهای شکاری مسیرهای سخت کوهستانی را برای به دست آوردن شکارهای تیر خورده، به راحتی طی میکردند و شکار را به نزد صاحبشان میآوردند.
با مردن یک مرد شکارچی گاهی اوقات نقش یک سگ شکارچی را بر قبر وی حک میکردند.
نقش اسب و سوار:
از دیگر نقوش موجود در قبور خرمآباد، خصوصا قبور مربوط به سالهای ابتدایی قرن اخیر، نقش اسب است.
گاهی اسب به تنهایی حک شده و گاهی اسب با یک سوار تصویر شده است.
در دورههای تاریخی، اسب و به خصوص شتر همواره در خدمت لشگرکشیها و حمل ابزار جنگی قرار میگرفت.» (کام بخش فرد، 1377 : 54).
وجود اسب در زندگی عشایری و کوچنشینی اگر یک ضرورت بوده است و سوارکاری، هنری برای مردان و حتی زنان محسوب میشد.
در میان قوم لر مرسوم بود، هرگاه فردی از دنیا میرفت افسار اسب او را به دست دیگری داده و در عزاداری اسب را در میان عزاداران میچرخاند.
گاهی همین صحنه از اسب متوفی بر قبرش حک میشد.
« افسار اسب کتل شده را، نوکر متوفی یا یکی از جوانان طایفه در دست داشت و مادر و خواهران و همسر او در حال خراشیدن روی با همراهانشان از پی کتل میرفتند.» (نامه پژوهشگاه میراث فرهنگی، 1382: 57)
وجود نقش اسب و سوار بر روی سنگ قبر، حکایت از سوارکاری صاحب قبر دارد.
این نقش تلاقی حماسه آفرینی، شور زندگی و کیفیت حیات اجتماعی قوم لر است. از این رو برخی از نقوش اسب دقیقا يادآور شکار دسته جمعی است.

ب: ادبیات نوشتاری آرامگاههای لرستان
از سال ۱۳۰۰ ش به عنوان سال آغازین این کار پژوهشی، تا زمان انقلاب اسلامی شکل و ابعاد سنگ قبرهای قدیمی لرستان، تقریبا با همان مشخصاتی است که معرفی شد.
با وجود آمدن مشخصات فرد متوفی و حجاری نقوش بر سنگ قبر، جای کمی برای اشعار و عبارات ادبی بر روی سنگ قبر میماند.
گاهی سنگتراشان با زحمت در حاشیهی سنگ قبر، جایی کوچک برای اشعار و عبارات ادبی باز کردهاند.
بهخاطر کوچک بودن سنگ قبر، طبیعتأ ابيات فراوان را نمیتوانستند حک کنند.
اشعار موجود بر روی این قبور غالبأ تکبیتی و یا دوبیتی هستند و در موارد بسیار نادری دیده میشود که به خاطر بزرگتر بودن سنگ قبر، سه بیت شعر نیز حک شده است که البته این موارد بسیار کم نظیر است.
کوهستانی بودن منطقه، کمبود وسایل ارتباطی و وسایل نقلیه، زندگی غالب کوچنشینی و عوامل دیگر باعث شده بود که افراد با سوادتر بهخصوص در نخستین سالهای قرن اخیر، معدود باشند.
در دسترس نبودن دیوان شعرای گذشته، نبودن کتابخانه و دسترسی افراد به اشعار مختلف را دشوارکرده بود.
با همین امکانات بسیار اندک، گاهی اوقات توسط ملاهای مکتبدار، اشعاری بازخوانی و نوشته میشد.
بنا به موقعیت خاص اجتماعی فرد در گذشته و بنا به میزان سواد فرد سنگتراش، از همین اشعار اندکی که در دسترس بود، بر روی قبور استفاده میشد.
لذا اشعار موجود بر روی قبور استان لرستان در قبل از انقلاب تنوع زیادی ندارند.
اگر به آرامگاههای قدیمی این استان نظر افکنده شود، یک بیت شعر بر روی چندین قبر تکرار شده است.
ضمن اینکه افرادی که این اشعار را بر روی قبر حجاری کردهاند، دقت زیادی در درستنویسی اشعار نداشته و بازماندگان هم به واسطه تالمات روحی یا نقصان سواد ادبی دقت خاصی در این زمینه نشان ندادهاند.
از این رو در موارد مکرری اشعاری حجاری شده است که در برقراری نظم و قافیهی شعر دارای اشتباهات فاحشی است.
با این حال اشعار موجود در این قبور، دارای آرایهها و صنایع ادبی قابل توجهی است که در این مقال نمیگنجد.
لازم به ذکر است، بیشترین اشعار موجود در آرامگاه خضر میباشد.
نکته ی جالب و قابل توجه در قبور شهر خرمآباد، وجود دو بیتی معروف عربی است که بر روی تعداد زیادی از قبور این دوره نوشته شده است.
در قبور شهر خرمآباد بخاطر ساده بودن سنگ قبر و کمبود نقش و نوشتار، این شعر عربی خیلی جلب توجه میکند و آن شعر این است:
وفدت على الكريم بغير زاد من المحسنات و القلب السليم
و حمل الزاد أقبح كل شي اذا كان الوفود على الكريم
(بدون هیچ توشهای از کارهای نیکو و قلب سلیم به درگاه کریم رفتم و زمانیکه رفتن به آستانهی کریم است برداشتن توشه زشتترین چیز است).
این دو بیتی منسوب به امام علی (ع) است و آنگونه که منابع اشاره نمودهاند براساس خواستهی امام علی (ع) این شعر بر روی کفن سلمان فارسی نوشته شده است. (مجلسی، 1378، ج 2 :380 و محدثی، 1375: 35)

اشعار فارسی با توجه به مضمون و محتوا به شرح زیر است:
مرگ جوان و ناکامی
پرکاربردترین اشعار موجود در قبور شهر خرمآباد در دورهی مورد نظر، پیرامون مرگ در جوانی است.
قبلا هم اشاره شد که عمدتا بر روی قبور این دوره تاریخ تولد یا سن فرد متوفی نوشته نشده و فقط سال فوت مشخص است، در نتیجه معلوم نیست آیا صاحبان قبور که شعری دربارهی مرگ در جوانی و ناکامی آنها آمده است واقعا جوان بودهاند یا خیر؟
به خصوص آنکه تعداد قبوری که در وصف جوانی و ناکامی بر روی آنها اشعاری آمده بسیار زیاد است و باور اینکه در این دوره بیشتر مردم در جوانی مرده اند، اندکی سخت است.
در زیر به بیان این اشعار پرداخته می شود:
دریغا حسرتا از کامرانی
نبردم بهرهای از زندگانی
به زیر خاک در عین جوانی
دل پر حسرت و ناکام رفتم
(خضر خرمآباد)
فلک از من چه میخواهی جوانم
نه عمری کرده و نه کامرانم
برو تو دامن صد سالهای گیر
که نوبت میرسد من هم روانم
(خضر خرمآباد)
دریغا من که در فصل جوانی
نچیدم گل ز باغ نوجوانی
برفتم من از این دنیای فانی
نکردم با حریفان کامرانی
(امير الشتر)
ای مادر فرخنده چه داری خبر از من
کز گردش ایام چه آمد به سر من
نشکفته فرو ریخت همه بال و پر من
من تازه جوان بودم و اندر چمن حسن
(خضر خرمآباد)
جای دارد به خدا ناله کن مادر من
در جوانی که اجل آمد و زد بر سر من
من جوان بودم و رفتم در آغوش خاک
تا ابد سوخت دل مادر غم پرور من
(فلک الدین خرم آباد)
دریغا حسرتا از کامرانی
نچیدم گل ز گلزار جوانی
به وقت عیش وقت کامرانی
به صد حسرت به زیر خاک رفتم
(خضر خرم آباد)
امید به رحمت الهی و عشق و توسل به معصومین:
بعد از جوانی و ناکامی، امید به رحمت و شفاعت، دیگر مضمونی است که در اشعار این دوره دیده میشود.
تهیدست رفتن از این دنیا و در عین حال امیدوار بودن به لطف خداوند و توسل به معصومین مفاهیمی هستند که در این اشعار وجود دارند.
از بین معصومین، عشق و توسل به امام علی(ع)، امام رضا(ع) و حضرت زهرا(س) وجود دارد.
اما نه به طور مستقیم و نه غیر مستقیم، اشارهای به دیگر معصومین نشده است.
خدایا مقصر به کار آمدیم
تهی دست و امیدوار آمدیم شفاعت نیاوردم الا امید
خدایا ز عفوم نکن نا امید (سعدی)
(سیاهپوش الشتر)
جرمم به ولی خود ببخش ای غفار
هرچند گناهم از حسنات است برون
بار معبودا به دین احمدم محشور کن ثابت و پرهیزکارو عابد دین خدا
(خضر خرم آباد)
خداوندا به حق شاه شاهان آن امام هشتمين لطف کن و بگذر ز تقصیرم که دارم خوف و بیم
(سیاهپوش الشتر)
بر لوح دلم نقش علی گشته منقش حاشا که رسد در بدنم شعله ی آتش دست من و دامان تو ای شاه نجف گویند عذاب آخرت بسیار است
(سیاهپوش الشتر)
کی بفریادم رسد جز حضرت خیرالنساء شفاعت کند رحمت روز جزا
(خضر خرم آباد)
افسوس که عمر خویش کردیم تلف
یک جو عمل نیک نداریم به کف گویند عذاب آخرت بسیار است
دست من و دامان تو ای شاه نجف
(سیاهپوش الشتر)
مغفرت خواهی و طلب فاتحه
چشم انتظاری متوقی برای طلب رحمت و مغفرت الهی امری رایج در باورهای مسلمانان است و براین اساس قرائت فاتحه و قرآن برای فرد از دست رفته از اعمال ماتأخر محسوب میشود و ثواب قرائت فاتحه و قرآن برای متوفی محفوظ است.
اشعار موجود روی برخی از قبور انسان را وادار به قرائت فاتحه برای فرد متوفی میکنند:
ای که بر من بگذری دامن کشان از سر اخلاص الحمدی بخوان
(خضر خرمآباد)
ما را به یکی فاتحه دلشاد کنید
[یاران] و برادران مرا یاد کنید
(امیر الشتر)
خوش آمدی به مزارم نمودهای یادم
بخوان سورهی الحمد تا کنی شادم
(قلایی الشتر)
افسوس که روح در بدن نیست مرا رفتم سفری که آمدن نیست مرا جز فاتحهای دگر طمع نیست مرا یاران و برادران مرا یاد کنید
(امير الشتر)
عزیزان با دل غمدیده رفتم
جمال دوستان نادیده رفتم که من گلزار خود ناچیده رفتم
بخوانید از برایم حمد و سوره
(خضر خرم آباد)
جفا پیشگی فلک:
موضوع فلک و جفا پیشگی آن از مضامینی است که از گذشتههای دور رواج داشته و گاه خود را در نوعی جبرگرایی و قضا و قدر نشان داده است که گاه با مضامین مرگ در جوانی همراه است.
فلک از من چه میخواهی جوانم
نه عمری کرده و نه کامرانم که نوبت میرسد من هم روانم
برو تو دامن صد سالهای گیر
(خضر خرمآباد)
چه سروی در این باغ بر شد بلند
.
به ناگه اجل با سر از ریشه کند (خضر خرمآباد)
وای من پروراندم پنج سال با خون دل دست غیبی ناگهان آمد ببردش زیر گل
(خضر خرمآباد)
خفته اینجا ببین به ارامی
دختری، نوگلی، گلعذاری
دلبری، دلستانی، دلارامی مهوشی مشک بو، پری پیکر
دست بیداد زمانه دادش
ناگوار و تلخ، می جامی
(خضر خرم آباد)
بهشتی بودن
آرزوی آدمی برای خود و افراد نزدیکش، آمرزش الهی و ورود به بهشت است که گاه با امید به همنشینی ائمه و صلحا و اولیاء خداوند در بهشت همراه می شود:
ای پیرو على که (علی اکبر) ی به نام ملحق شدی به عترت و پیغمبر این زمان رضوان تورا در اول مه شوال مکان سال هزار و سیصد و هشتاد و هشت شد
من برفتم از میان دوستان و قوم خویش از جهان رفتم تنها زين زمان با قلب ریش چهره ام پنهان بگردید زین جهان از دوستان دیدن روی شما شد در بهشت جاودان
(خضر خرمآباد)
نمونههای بیشتر
پرید طایر روحش به جانب جنت
سفر نمود به عقبی خدا کند رحمت
(امير الشتر)
باب او باشد مرا هم اسم دخت او مهین روح او در جنت و مأواش فردوس برین
(امير الشتر)
عمل بردی
اگر عمری بدین گیتی تو بابا خون دل خورد به عون الله جنت را به پاداش
(کوهدشت)
هشدار به قانون مرگ و قطعیت آن
آنکه پاینده و باقیست خدا خواهد بود
هرکه آمد به جهان اهل فنا خواهد بود
(سیاهپوش الشتر)
همین است راه و همین است کار
اگر عمر باشد فزون از هزار
(خضر خرم آباد)
ای دوست با توأم که نگاهت بسوی ماست
مست از می زمانه مشو عاقبت فناست
بر ما گذشت زندگی و نوبت شماست
این دار فانی است مشو تو اسیر نفس
(خضر خرم آباد)
جهان جام و فلک ساقی اجل می از این جام و از این ساقی از این می (بابا اصلی دماوندی) خلاصی نیست اصلا هیچکس را
(سیاهپوش الشتر)
مضامین پراکنده دیگر تا قبل از انقلاب اسلامی، عمدهترین اشعار و مضامین موجود بر روی سنگ قبور خرمآباد اشعار و مضامینی بود که ذکر شد.
البته در گوشه و کنار قبرستانهای قدیمی این شهر، اشعاری با مضامین دیگر نیز به چشم میآید که بخاطر پراکندگی این اشعار در دستهبندی خاصی ارائه نشده است.
برخی از این اشعار عبارتند از:
مکافات عمل
فریاد که مرگ بی خبر می اید
پیمانه چو پر شود اجل می آید فردای قیامت به عمل می آید
هر نیک و بدی که می کنی در دنیا
(خضر خرم آباد)
دو بیتی زیر در تهی دست و بیتوشه رفتن در قبر و نیز اجبار در پذیرش مرگ در بسیاری از قبور خرمآباد مشاهده میشود :
الا ای رهگذر مگذر چنین بیگانه بر گورم
تن من لاشه ی فقر است و من زندانی زورم
چه میخواهی چه می جویی از این کاشانه عورم کجا می خواستم مردن، حقیقت کرد مجبورم
(خضر خرمآباد)
به طور استثنایی در بعضی از موارد به ذكر محاسن فرد متوفی پرداخته شده است، مثلا در قبرستان خضر بر روی قبر علی اکبر منصوری در گذسته به سال 1347 این چنین آمده است :
صد سال در عبادت پروردگار خود
بودی و داشتی ز اباذر بسی نشان
غیر از طریق حق قدمی برنداشتی
جز در صراط حق گام نزدی در جهان عبدی سلیم، دیندار، عابد و حق پرست بودی و پاس حق، همه جا داشتی به جان
دعوت به نیکی هم از دیگر مضامینی است که مورد توجه جامعه و یا حجاران قبور قرار گرفته است:
ز خاک آفریدت خداوند پاک پس ای بنده افتادگی کن چو خاک
(سعدی)
یک توشه ذخیره کن از بهر محشرت حق گو به حق خرام حق آمرز ما خداست – چو نام نیک باشد زندگی چیست
چو باقی هست فانی را نخواهم
(خضر خرم آباد)
دربارهی تساوی افراد ثروتمند و فقیر پس از مرگ هم این دو بیتی به میزان کمتری نسبت به دیگر اشعار ذکر شده دیده میشود:
به قبرستان گذر کردم کم و بیش بدیدم قبر دولتمند و درویش نه درویش بی کفن در خاک رفته
نه دولتمند برده یک کفن بیش (باباطاهر/ خضر خرم آباد)
نتیجهگیری:
اگر چه گور نوشتههای قبل از انقلاب در شهر خرمآباد متنوع نیستند و اشعاری غالبا تکراری میباشند اما این تنوع در بخش اشکال و نقوش بیشتر و محسوستر است.
اعتقادات مذهبی مردم خرمآباد قبل از انقلاب اسلامی در قالب اشکال و اشعار ادبی خود را بر روی قبور این منطقه منعکس کرده است.
در این قبور، نقوش مهر، تسبیح و سجاده و در قالب اشعار به صورت ابیاتی با مضمون عشق به معصومین و امید به لطف الهی و اشاره به بهشت، مضامینی حک شده است.
دیگر نقوش موجود بر روی قبور این شهر به آداب و رسوم خاص مردم این منطقه از جمله مهماننوازی، شجاعت مربوط میشود، همچون نقش قوری، استکان و قلیان و یا نقش اسب و سگ شکاری.
در بین اشعار موجود بر سنگ قبور شهر خرمآباد، عمدهترین مضمون ادبی در حسرت جوان مرگی است، اما از آنجا که تاریخ تولد فرد بر روی سنگ قبر نیامده است نمیتوان به طور قطع قضاوت کرد که آیا این اشعار به تناسب جوان بودن متوفی آمدهاند و یا اینکه فرد سنگ تراش بهخاطر نداشتن اشعار و ابيات متنوع دیگر، به آوردن این دست اشعار برای افرادی در هر سنی بسنده کرده است.
از پرکاربردترین نوشتهی موجود در سنگ قبور آرامگاه های لرستان دو بیتی معروف عربی منسوب به امام علی (ع) است.
این شعر عربی بر روی تعداد بسیار زیادی از قبور قبل از انقلاب این استان آمده است.
در مجموع ادبیات آرامگاهی، در وجه تصویری یا نوشتاری خود بیپیرایه ترین نوع بازتاب مفاهیم عمیق مرگ و زندگی و انعکاسی از آداب و رسوم اجتماعی است.
منابع و مآخذ:
1- ایزدپناه، حمید، 1384، لرستان در گذرگاه زمان و تاریخ، تهران، اساطیر.
2- بوکور، مونیک دو، 1373، رمزهای زنده جان، ترجمه ی جلال ستاری، تهران، نشر مرکز.
3 – دانشنامه تخت فولاد (1392) زیر نظر دکتر اصغر منتظر القائم، اصفهان، مجموعه فرهنگی، مذهبی تخت فولاد، ج3
4- فرزین، علیرضا، 1384، گورنگاره های لرستان، تهران، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری
5 – کام بخش فرد، سیف اله، 377، گور خمره های اشکانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی
6 – مجلسی، محمدباقر، (1403ق) بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 22
7 – محدثی، جواد، 375، سلمان فارسی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم.
8 – نامه پژوهشگاه میراث فرهنگی، تابستان 1382، (شماره ی سوم)، تهران، سازمان میراث فرهنگی
9 – ويلز، (1368) ایران در یک قرن پیش (سفرنامه دکتر ویلز)، ترجمه غلام حسین قراگوزلو، بی جا، انتشارات اقبال.
10 – هال، جیمز، 380 فرهنگ نگارهای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمه ی رقیه بهزادی، تهران، فرهنگ معاصر.
11 – یوسف رحیم لو، سیروس برادران شکوهی، یحیی کلانتری (1372). گزارش نهایی طرح تحقیقاتی سنگ نبشته های آذربایجان از موارد بررسی نشده، دانشگاه تبریز
مقاله ها
1 – پورکریم، هوشنگ، 1342 “سنگ مزارهای ایران “. هنر و مردم، دوره 1، ش12 (مهر42): ص 3931.
2 – خسرو نژاد، پدرام (1377) سنگ مزار از پنجره مردم شناسی هنر، کتاب ماه هنر، فروردین و اردیبهشت، ص 23
3 – مجموعه مقالات همایش کنگره امامزادگان (1392) به کوشش دکتر اصغر منتظر القائم، با همکاری دانشگاه اصفهان و اداره اوقاف استان اصفهان
4- مظاهری، مهر انگیز (1383) آرامگاه در دوران اسلامی ایران و تاثیر آن بر آرامگاه های گورکانیان هند، جلوه هنر، ش 24، ص 20
⇑ پایان مقاله
⇓ عکس از قبرهای قدیمی (یا قبرستان های) لرستان

سلام. با تشکر از توجه شما به موضوع سنگ گورهای لرستان و همچنین زحمتی که کشیدید….
لطفاجانب انصاف را باید راعایت بفرمایید و در پیشینه تحقیق به جای هیچ گونه تحقیقی در این خصوص تا کنون انجام نشده است؛ بهتر است لفظ ملایم تر: کمتر اثری در این خصوص…. رو به کار ببرید …
اما در مورد سنگ گورهای لرستان با کمال احترام، همانطور که در موردی هم اشاره فرمودید؛ پیشینه هر رفتاری در گدشته قابل مطالعه است… پس بنابر این مفاهیم بسیار عمیتر از اونی هستند که با نسبت دادن بی سواد بود مردم منطقه قصدمون عبور از رویه و سطح باشه… چون در این موضوع : آنچه که هست در ژرف هست نه در سطح….مهمترین منبع در خصوص هنر لرستا ن تا همیشه سه جلدی استاد ایزد پناه….. وجود داره که بهتر هست مطالعه بفرمایید. کتاب گورنگاره های لرستان هم از آقای فرزین ……و چندین مقاله و چندین پایان نامه دیگه در این خصوص موجود هست که از جمله پایان نامه و مقالات مرتبط این حقیر از سال 85 به بعد در دانشگاه تربیت مدرس… که البته بیشتر به معرفی هنر و سنگ گورها پرداخته شده تا به تحلیل موارد … اگر مایل باشید مطالعه بفرمایید ….. و دوستانی دیگری که خبر دارم انجام دادن یا در حال انجام تحقیق بودن در یکی دو سال گذشته……. و سایر پایان نامه های موجود…. که به طور پراکنده به این موضوع پرداختن… با این حال من خوشحالم که در این مورد تحقیق و توجه میشه … چون در حال تخریب و فراموش شدن هستند… به طور نمونه دوستانی از سال 85 به بعدو قبل رو تونستن تشریف ببرن ابولوفای کوهدشت، دیدن که چه تعداد از سنگ گورها با وسایل مکانیکی جارو شدن و… در حالی که سرشار از نقش و نگار بودن…. با سپاس از این که حوصله کردید و خوندید…و ببخشید اگر غلط املایی هم بود… چون با عجله نوشتم…..و ویرایش نکردم..